گم کرده ره



ساعت فلش

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غربت بيكرانه

09 آذر 1390 توسط گم کرده ره

سلام بر حسين آن برگزيده ي حق براي شهادت كه تاريخ را گواهي فراخواند.

حنجره ي سوزناك او در آن غربت بيكرانه، خطاب به هستي بود كه جان ها را شعله ورساخت و دلها را بيدار كرد.

حسين عليه السلام در تنهايي خويش كه تنهايي حقيقت بود، با پرسشي بزرگ، پاسخي عاشقانه مي طلبيد، پاسخي از سر آگاهي و معرفت اما آن روز هيچ حنجره اي به لبيكي معطر نشد و هيچ دستي به ياري برنخاست، گامها به ترديد خو كرده و پيش نمي رفتند.

او تنها و بي پاسخ ايستاده بود، ايستاده ي ايستاده.

سوگ بزرگ فرزندان، غم كمر شكن برادران، شهادت جانسوز صحابه، گرماي سوزان، عطش و تشنگي كودكان و نگاه هاي پر از پرسش خيمه نشينان، هيچكدام او را به خستگي نكشانده بود. و اين از چهره ي برافروخته اش نمايان بود.

حسين عليه السلام در غربت بي ساحل خويش، همراه مي طلبيد و هيچ لبيكي، سكوت صحرا را نمي شكست.

ثارالله عليه السلام تنهاي تنها ايستاده بود با پرسش بلند و پر از راز

           هل من ناصرينصرني؟

                       و

          هل من معين يعينني؟

 

 نظر دهید »

آسمان ابري

08 آذر 1390 توسط گم کرده ره

 

آب را گل نکنید
شاید از دور علمدارِ
حسین
مشک طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رِسد تا که از این آب روان
پر کند مشک تهی
ببرد جرعه ی آبی برساند به حرم
تا علی اصغرِ  بی شیرِ رباب
نفسش تازه شود
و بخوابد آرام
آب را گل نکنید
که عزیزان حسین
همگی خیره به راهند که ساقی آید
و به انگشت کرم
گره کورِ عطش بگشاید
آب را گل نکنید
که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب و بیمارست
در تب و گریه اسیر
عمه اش این دو ، سه شب
تاسحر بیدارست
آب را گِل نکُنید
که بود مهریه ی مادرشان
نه همین آب
که هر جای دگر رودی و نهری جاریست
مهر زهرای بتولست.
از اینست که من می گویم:
آب را گل نکنید
                 آب را گل نکنید…

 نظر دهید »

دل غمدار

07 آذر 1390 توسط گم کرده ره

ارباب، صدای قدمت می آید        هنگامه ی اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ غم تو می سوزیم        یکبار دگر محرمت می آید

 یاران! این قافله، قافله عشق است و این راه كه به سرزمین طف در كرانه فرات می رسد، راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد كه: ‌الرحیل، الرحیل. از رحمت خدا دور است كه این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. این دعوت فیضانی است كه علی الدوام، زمینیان را به سوی آسمان می كشد و… بدان كه سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی كه در آن، چشمه خورشید می جوشد و گوش كن كه چه خوش ترنمی دارد در تپیدن؛ حسین، حسین، حسین، ‌حسین. نمی تپد، حسین حسین می كند. یاران! شتاب كنید كه زمین نه جای ماندن، كه گذرگاه است… گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای كه كسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفكند؟… و مرگ نیز در اینجا همان قدر به تو نزدیك است كه در كربلا به … ، و كدام انیسی از مرگ شایسته تر؟ كه اگر دهر بخواهد با كسی وفا كند و او را از مرگ معاف دارد، حسین كه از من و تو شایسته تر است. الرحیل، الرحیل! یاران شتاب كنید… .

 نظر دهید »

آواي عشق

06 آذر 1390 توسط گم کرده ره

محرم که می شود…

 دل خیلی ها وسعت می گیرد ، بی نهایت می شود

به بهانه ی غم بی نهایت تو

***

محرم که می رود

دل بعضی ها عظیم می ماند

و آنکه در آسمانها و زمین نمی گنجد

مهمان دل مومنانه ی انها می ماند

***

محرم فرصت پرواز است

فرصت اوج گرفتن

وسعت گرفتن دل

جایگاه خدا شدنش

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

گم کرده ره

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مدیریت فکر
  • دل نوشته
  • اصحاب امام حسین علیه السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت ابالفضل علیه السلام
    • حضرت علی اصغر علیه السلام
    • حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • روایات معصومین علیهم السلام
  • مهدی موعود علیه السلام
  • وقایع بعد از عاشورا
  • امام حسین علیه السلام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس