گم کرده ره



ساعت فلش

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یاثارالله

15 آذر 1390 توسط گم کرده ره

خواستم بر دامنم بگذارمت اما نشد / خواستم از خاک وخون بردارمت اما نشد

این تن صد پاره را همیاری یک بوسه نیست/خواستم بی بوسه هم بسپارمت اما نشد

دست بردم زیر جسم پاره اما ریختی/ خواستم تا می شود بشمارمت اما نشد

چون یتیمت با تازیانه از تنت دور شد/ گفتمش در قتلگه باز آرمت اما نشد

پاره های معجرم گرچه تبرک شد ز خون/ خواستم بر چادرم بنگارمت اما نشد

 یاصاحب الزمان(علیه السلام) :

 ای مقتدا برگرد تا دل ها حسینی است / مولای ما برگرد تا دل ها حسینی است

رفتی ز سرداب و برون آیی ز کعبه / تا کربلا برگرد تا دل ها حسینی است

ای که شعارت یالثارات الحسین(علیه السلام) است / نور خدا برگرد تا دل ها حسینی است

گفتی فرج را با دعا از ما بخواهید / روح دعا برگردتا دل ها حسینی است

سرها هنوز از نیزه می خواند شما را / با نیزه ها برگردتا دل ها حسینی است 

 1 نظر

يا ليتنا كنا معك

10 آذر 1390 توسط گم کرده ره

خسته، تنها، غریب و زخمی، در برزخی از رفتن و ماندن، و در جاده‌ای تاریک و ظلمانی، بی روشنای فانوسی در سکوتی مرگبار ره گم کرده بودیم.
صدایمان همچون در چاه‌ افتادگان و غرق‌شدگان در دریا به هیچ کس نمی‌رسید.
زیر خروارها خاک فرو رفته بودیم و هیچ امیدی برای جوانه زدنمان نبود. هرچه بود تاریکی بود و ظلمت و سیاهی و شب که چادر خویش را بر هستی‌مان گسترده بود.
از خویش نومید و از من تهی شده بودیم که ناگهان بارقه‌ی امیدی، روشنای خیره‌کننده‌ای، دست نوازشی،‌ لبخند محبتی، آغوش گرمی و صدای آشنایی از آن سوی خوبی‌ها ما را به خویش فراخواند. صدای زیبای حسین(عليه السلام) که درهستی پیچید و پشت هفت آسمان را لرزاند.
شگفتا او به یاری ما آمده بود ولی فریادش بلند بود که:” هل من ناصر ینصرنی؟” آیاکسی هست مرا یاری کند؟ او جسم و جان زخمی‌مان را التیام می‌داد ولی صدا می‌زد:"هل‌ من مُعین یعیننا لوجه الله؟” آیا کسی هست برای خدا به یاری ما برخیزد؟ او محافظ همه‌ی حریم‌ها و حرم‌های ما شده بود اما می‌گفت: هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟آیا کسی هست ازحریم حرم رسول الله دفاع و پاسداری نماید؟ مانده بودیم چگونه پاسخش بگوییم؟ با کدام زبان؟ با کدام بیان؟ با کدام عمل؟ نصرت او عمل می‌خواست، حمایتش، شمشیر آخته می‌طلبید، دفاع از حرمش بصیرت می‌خواست و تیزبینی.
دست به سینه رو به سویش ایستادیم، رو به کربلا، رو به وعده‌گاه عاشقان، آن‌جا که فردا قبله خواهد شد. دست‌های‌مان را گرفت و آسمانی‌مان نمود و همه‌ی وجودمان را از محبت خویش سرشار کرد.
از آن روز با شکوه سال‌ها می‌گذرد و ما هر روز به عشق دیدارش و به امید هم‌رکابی بافرزند منتقمش مهدی(عليه السلام) چشم به ثانیه‌‌های انتظار دوخته‌‌ایم و ورد زبانمان این است که:

“حبیبی یا حسین” و ” السلام علیک یا صاحب الزمان”

 1 نظر

آسمان ابري

08 آذر 1390 توسط گم کرده ره

 

آب را گل نکنید
شاید از دور علمدارِ
حسین
مشک طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رِسد تا که از این آب روان
پر کند مشک تهی
ببرد جرعه ی آبی برساند به حرم
تا علی اصغرِ  بی شیرِ رباب
نفسش تازه شود
و بخوابد آرام
آب را گل نکنید
که عزیزان حسین
همگی خیره به راهند که ساقی آید
و به انگشت کرم
گره کورِ عطش بگشاید
آب را گل نکنید
که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب و بیمارست
در تب و گریه اسیر
عمه اش این دو ، سه شب
تاسحر بیدارست
آب را گِل نکُنید
که بود مهریه ی مادرشان
نه همین آب
که هر جای دگر رودی و نهری جاریست
مهر زهرای بتولست.
از اینست که من می گویم:
آب را گل نکنید
                 آب را گل نکنید…

 نظر دهید »

دل غمدار

07 آذر 1390 توسط گم کرده ره

ارباب، صدای قدمت می آید        هنگامه ی اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ غم تو می سوزیم        یکبار دگر محرمت می آید

 یاران! این قافله، قافله عشق است و این راه كه به سرزمین طف در كرانه فرات می رسد، راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد كه: ‌الرحیل، الرحیل. از رحمت خدا دور است كه این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. این دعوت فیضانی است كه علی الدوام، زمینیان را به سوی آسمان می كشد و… بدان كه سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی كه در آن، چشمه خورشید می جوشد و گوش كن كه چه خوش ترنمی دارد در تپیدن؛ حسین، حسین، حسین، ‌حسین. نمی تپد، حسین حسین می كند. یاران! شتاب كنید كه زمین نه جای ماندن، كه گذرگاه است… گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده ای كه كسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفكند؟… و مرگ نیز در اینجا همان قدر به تو نزدیك است كه در كربلا به … ، و كدام انیسی از مرگ شایسته تر؟ كه اگر دهر بخواهد با كسی وفا كند و او را از مرگ معاف دارد، حسین كه از من و تو شایسته تر است. الرحیل، الرحیل! یاران شتاب كنید… .

 نظر دهید »

آواي عشق

06 آذر 1390 توسط گم کرده ره

محرم که می شود…

 دل خیلی ها وسعت می گیرد ، بی نهایت می شود

به بهانه ی غم بی نهایت تو

***

محرم که می رود

دل بعضی ها عظیم می ماند

و آنکه در آسمانها و زمین نمی گنجد

مهمان دل مومنانه ی انها می ماند

***

محرم فرصت پرواز است

فرصت اوج گرفتن

وسعت گرفتن دل

جایگاه خدا شدنش

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

گم کرده ره

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مدیریت فکر
  • دل نوشته
  • اصحاب امام حسین علیه السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت ابالفضل علیه السلام
    • حضرت علی اصغر علیه السلام
    • حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • روایات معصومین علیهم السلام
  • مهدی موعود علیه السلام
  • وقایع بعد از عاشورا
  • امام حسین علیه السلام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس