گم کرده ره



ساعت فلش

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کبوتر خونین بال

12 آذر 1390 توسط گم کرده ره

 یا حسین(علیه السلام) تو از کربلا آغاز نشدی و عاشورا روز ولادت تو نبود. تو در کربلا خاتمه نیافتی و عاشورا روز پایان زندگیت نبود. تو نه مثل همه‌ای و کربلایت نه مثل همه‌ی زمین‌ها و عاشورایت نه مثل همه‌ی روزها که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله».خدا خواست تا تو صدای او باشی و حنجره‌ات حنجره‌ای که او در آن همیشه جاری است. خدا خواست تا خود را در یک جلوه به انسان نشان دهد و تو را نشان داد و کربلایت را و عاشورایت را.خدا خواست تا تو از آدم تا خاتم و از علی (علیه السلام) تا مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) تا آخرالزمان و تا قیامت حضور داشته ‌باشی و مگر نه این‌که ذکر نامت فرشتگان را هنگام خلقت محزون کرد و اشک آدم را درآورد و نوح را اندوهگین نمود و کشتی نجاتش شد و دست بر سرِ همه‌ی انبیاء کشید تا واسطه‌‌ای برای تقرب به محبوب باشد.

یا حسین(علیه السلام) تو در کربلا پایان نیافتی، کربلا آغاز انتشار تو بود.کبوتران، بال از خون تو رنگین کردند و هم قسم شدند تا پیام تو را به چهار سوی جهان برسانند. از این است که تو پس از قرن‌ها هنوز زنده‌ای و هر روز بر عاشقان و شیفتگانت افزوده‌تر می‌شود.وهنوز و همیشه قلب‌های صاف و زلال در تسخیر نام زیبا و سحرآمیز تواند و چشم‌های پاک و مصفا اشک‌ریز مصیبت‌هایت.
یا حسین(علیه السلام)،تو در کربلا تمام نشدی، خدا نخواست که تمام شوی و خدا آن‌چه را بخواهد خواهد شد.تو و کربلایت زیباترین و چشم‌نوازترین تابلوی تاریخ هستید و چه زیبا خواهرت زینب(سلام الله علیها)، راوی این تابلوی خدایی شد و فرمود: «مارأیت الا جمیلا» من در کربلا جز زیبایی ندیدم.

خدایا قطره ای ازاین نگاه زیبا و زیبانگر را به ماببخش تا در برابر مشکلات و مصیبت ها برای کسب رضایت تو صبور باشیم و شکرگزار.آمین

 1 نظر

غربت بيكرانه

09 آذر 1390 توسط گم کرده ره

سلام بر حسين آن برگزيده ي حق براي شهادت كه تاريخ را گواهي فراخواند.

حنجره ي سوزناك او در آن غربت بيكرانه، خطاب به هستي بود كه جان ها را شعله ورساخت و دلها را بيدار كرد.

حسين عليه السلام در تنهايي خويش كه تنهايي حقيقت بود، با پرسشي بزرگ، پاسخي عاشقانه مي طلبيد، پاسخي از سر آگاهي و معرفت اما آن روز هيچ حنجره اي به لبيكي معطر نشد و هيچ دستي به ياري برنخاست، گامها به ترديد خو كرده و پيش نمي رفتند.

او تنها و بي پاسخ ايستاده بود، ايستاده ي ايستاده.

سوگ بزرگ فرزندان، غم كمر شكن برادران، شهادت جانسوز صحابه، گرماي سوزان، عطش و تشنگي كودكان و نگاه هاي پر از پرسش خيمه نشينان، هيچكدام او را به خستگي نكشانده بود. و اين از چهره ي برافروخته اش نمايان بود.

حسين عليه السلام در غربت بي ساحل خويش، همراه مي طلبيد و هيچ لبيكي، سكوت صحرا را نمي شكست.

ثارالله عليه السلام تنهاي تنها ايستاده بود با پرسش بلند و پر از راز

           هل من ناصرينصرني؟

                       و

          هل من معين يعينني؟

 

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

گم کرده ره

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مدیریت فکر
  • دل نوشته
  • اصحاب امام حسین علیه السلام
    • حضرت زینب سلام الله علیها
    • حضرت ابالفضل علیه السلام
    • حضرت علی اصغر علیه السلام
    • حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • روایات معصومین علیهم السلام
  • مهدی موعود علیه السلام
  • وقایع بعد از عاشورا
  • امام حسین علیه السلام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس